حاج قاسمی که او را نشناختیم / از ناراحتی دختر خبرنگار از سردار تا بوسه بر دستان راننده
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۵۵۸۳
شاید حاج قاسم در طول ۴۰ سال فرصت نکرد لباس رزم از تن درآورد اما نکته قابل توجه آن است که با همین لباس رزم نیز در عرصههایی که نیاز بود حضور داشت و خالصانه و بیمنت در خدمت مردم بود اما شاید با وجود خاطرات فراوان بعد غیرنظامی این سردار سرافراز آنطور که شایسته است ذکر نشده باشد.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، صرف نظر از اینکه ژنرال قاسم سلیمانی بهعنوان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران و پیش از آن در سالهای دفاع مقدس بهعنوان فرماندهٔ لشکر ۴۱ ثارالله کرمان در کنار دهها سمت خود مشغول به فعالیت بوده، اما جایگاه ویژهای در ذهن و قلب مردم داشته و یکی از سادهترین مصادیق این امر تشییعهای باشکوه وی در از تهران و قم گرفته تا کرمان بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید حاج قاسم در طول ۴۰ سال فرصت نکرد لباس رزم از تن درآورد اما نکته قابل توجه آن است که با همین لباس رزم نیز در عرصههایی که نیاز بود حضور داشت و خالصانه و بیمنت در خدمت مردم بود اما شاید با وجود خاطرات فراوان بعد غیرنظامی این سردار سرافراز آنطور که شایسته است ذکر نشده باشد و در ذهن عدهای حاج قاسم تنها همان سرداری باشد که شجاعانه خبر پایان حکومت داعش را اعلام کرد.
در ادامه مروری بر برخی از خاطرات حاج قاسم که توسط نزدیکان او ذکر شده خواهیم داشت تا بیش از پیش متوجه شویم چرا او سردار دلها شد و بر قلوب مردم حکومت کرد:
حاکمیتی ۴۰ ساله بر دل مردم خوزستانیکی از ماندگارترین و پرخاطرهترین سفرهای سردار که در ذهن بسیاری از مردم ماندگار شده، سفر او به خوزستان در فروردین سال ۱۳۹۸ همزمان با سیل در این استان بود اما باید گفت اولین نشانههای حاکمیت حاج قاسم بر دلهای مردم خوزستان به روزهایی برمیگردد که خوزستان در برابر هجوم ناجوانمردانه دشمن بعثی در روزهای اول جنگ، خود را تنها و بیکس میدید و قاسم سلیمانی، آن جوان نحیف آن روزها که جوانی پرشور و انقلابی بود باغیرت دینی و جمع کردن تعدادی از جوانهای همفکر کرمانی، خود را به مرزهای خوزستان رساند و به دفاع از این استان پرداخت.
بوسه فرمانده سپاه قدس بر دستان یک رانندهو پس از گذشت بیش از ۴۰ سال نقطه عطف رابطه حاج قاسم سلیمانی و مردم خوزستان در حادثه سیل فروردینماه ۱۳۹۸ بود که شهرهای استان خوزستان یکی پس از دیگری در میان هجوم سیلی ویرانگر به زیر آب میرفتند و آنجا بود که حاج قاسم سلیمانی جبهههای مقاومت در کشورهای اسلامی را رها کرد و رهسپار منطقه جنوب خوزستان شد تا به مردم سیلزده کمک کند.
مردم آن روز حاج قاسم سلیمانی را همچون نقطه امیدی در تاریکی میدیدند و حضور ساده و بدون تکلف وی در میان مردم و حرف زدن با آنها به زبان عربی، سختیهای دوران سیل را برای آنها به شیرینی تبدیل کرد، به خصوص آنجا که حاج قاسم سلیمانی با لباسهای بسیار ساده و در حالی که روی یکی از سیل بندها در میان مردم محلی نشسته بود به مرد عرب دشداشه پوش که از مسئولان گلایه میکرد به زبان عربی و با زبانی شیرین و توأم با طنز میگوید: «باران نبارد ناراحت میشوی، باران ببارد هم ناراحت میشوی»، صحنهای ماندگار از فداکاریها و مردمی بودن سردار حاج قاسم سلیمانی را در ذهن مردم خوزستان حک کرده است.
یکی از همرزمان سردار سلیمانی در سوریه در خاطرهای از آن زمان میگوید: پس از وقوع سیل خوزستان، با رزمندگان به شوش رفتیم، حاج قاسم پس از ورود به منطقه، با مردم صحبت و آنان را به آرامش دعوت کرد.
زمانی که قرار بود سوار بالگرد شود، راننده او به سوی سردار دوید و دست حاج قاسم را بوسید که سردار یکدفعه برگشت، او را در آغوش گرفت و به صورت و دستش بوسه زد؛ راننده که اختلاف درجه سازمانی زیادی با سردار داشت، از این اقدام حاج قاسم شوکه شده بود به حدی که از فرط خوشحالی نمیتوانست رانندگی کند و مدام بر دست خود بوسه میزد و میگفت سردار دست مرا بوسیده است.
خبرنگاری که هدیه حاج قاسم را پس داداز دیگر خاطرات و لحظات ماندگار این سفر خاطرهای فاطمه بویرده خبرنگار شبکه العالم است که خودش اینگونه تعریف کرده بود:
«شب و روز دنبالش گشته بودیم تا مصاحبه بگیریم. نمیشد و کلی تلفن زده بودم و پیگیری کرده بودم. همه به در بسته خورد. هر جا میرفتیم میگفتند سردار الان اینجا بودند اما رفتند. ناامید با گروه آمدیم سمت شادگان. مهمان خانه حاج عوفی شدیم. موکب زده بود و به سیل زدهها خدمت رسانی میکرد. خادمان موکب گفتند سردار را دعوت کردیم بیایند اینجا. حتماً میآیند. هیچ وقت به نوکرهای امام حسین (ع) نه نمیگوید. سردار بالاخره آمد. وقتی درخواست مصاحبه کردم عذرخواهی کرد و گفت دلخور نشو دخترم. این را با مهربانی گفت و رفت. با ابومهدی مهندس گفتوگو گردم اما باز هم دست خالی بودم. زدم زیر گریه و از موکب دور شدم. یکی از خادمها صدایم زد و گفت گریه نکن. سردار انگشترش را بهت هدیه داده. ذوق کردم اما طمع مصاحبه دست از سرم بر نمیداشت. هدیه را نگرفتم و گفتم من به شبکه قول دادم مصاحبه بگیرم. گریهکنان به سمت ماشین گروه میرفتم که یک دفعه خودروی سردار کنارم توقف کرد. باورم نمیشد حاج قاسم بود. با لحن پدرانهای گفت دخترم میشه گریه نکنی؟! حالا بگو چی باید بگم؟ اشکهامو پاک کردم و گفتم هر چی در حق این مردم باید گفته بشه. فیلمبردار کادر را بست. میکروفن را گرفتم جلوی سردار و سردار گفت: انسان خجالت میکشه وقتی این مردم رو میبینه. دست و پای این مردم را باید ببوسیم. حتی اگر ببوسیم هم کار مهمی نکردیم....»
وقتی فرمانده خبر ساخت فیلم ۲۳ نفر را شنیداز دیگر نکات قابل توجه در زندگی حاج قاسم توجه او به عرصه فرهنگ و هنر بود و در این باره نیز خاطرات فراوانی نقل شده که مروری بر آنها نیز خواهیم داشت:
یکی از این لحظات ماندگار، حضور حاج قاسم در پشت صحنه فیلم ۲۳ نفر بود که مهدی جعفری کارگردان این فیلم مدتی پس از این دیدار دلنوشتهای را منتشر کرد: «فرمانده وقتی شنید که ساخت فیلم «بیست و سه نفر» به جریان افتاده است در اولین روزهای فیلمبرداری مشتاقانه به دیدار سربازان دیروزش شتافت تا پس از سالها دوباره دستشان را به گرمی بفشارد و انگار به نوعی به همه ما یادآوری کند که فرصت انجام چه کار بزرگی را یافتهایم. اگر این فیلم به زعم بسیاری از تماشاگرانش به دل مینشیند شک ندارم که در کنار استمداد ما از ارواح پاک شهدا و از خود گذشتان در راه وطن، دعا و نفس گرم این یگانه سردار مؤمن دوران، حاج قاسم سلیمانی هم پشتیبانش بوده است؛ هم دوران و همنفس شدن با بزرگانی چون ایشان سعادتی است تا بتوان درک درستتری از نزدیکی مقام ایمان و عمل به یکدیگر یافت.
وجود او اکنون فراتر از زنده بودنش به اسطورهای جاودان در تاریخ یک ملت تبدیل شده است، اسطورهای که چون یک انسان مؤمن و سادهزیست و چون یک قهرمان تأثیرگذار تا همیشه در ذهن یک ملت باقی خواهد ماند. امید که روح بلند او از همان مقام رفیع شهادت نیز همواره نگاهبان این دیار از اهریمنان و اشرار روزگار باشد.»
فیلم سینمایی که حاج قاسم را به گریه انداختتوجه حاج قاسم به عرصه فرهنگ به حدی بود که حدود ۲ ساعت برای تماشای فیلمی مانند «بهوقت شام» فرصت گذاشت و نظرات تخصصی درباره این فیلم داد:
«اولاً واقعاً باید از آقای حاتمیکیا تشکر کنم که خطشکنی کردند، یک کار بسیار ارزشمندی را انجام دادند؛ ایشان با هنرمندی خاصی توانستند در واقع گوشههایی از آن واقعیت تلخ را نشان بدهند و من فکر میکنم خدمت بزرگی کردند با این کارشان به همهی کسانی که مظلومانه و غریبانه دفاع کردند.
این [فیلم] را وقتی مردم ببینند به حقیقتی که در واقع آن خطر بزرگی که اسلام و تشیع و همهی انسانیت را تهدید میکرد، بیشتر پی میبرند، لذا به این دلیل عرض میکنم که ایشان خدمت بزرگی کرد، یک فیلمسازی نبود، یک آگاهسازی بود؛ به فکر متعالی ایشان واقعاً تعظیم میکنم، کار بزرگی کردند و همه کسانی که ایشان را در این مسیر حمایت کردند؛ چه برادران سازمان اوج، چه کسان دیگری که دستاندرکار بودند، چه کسانیکه در منطقه یا در اقداماتی که درواقع در راستای این فیلم بود، انجام دادند، کار بسیار شایسته و ارزشمندی است.
من فکر میکنم این [فیلم] یکی از دیدنیترین فیلمهایی است که تا حالا تقریباً میتوان گفت که در بخشی از ابعاد، صد در صد نزدیک به واقعیت [بود]. در واقع میتوان گفت یک مستند واقعی است؛ پس از این فیلم من تصور میکنم برای اینکه بتوان این خط را شکست و کارگردانان و نویسندگان متعهدی- نهتنها از ایران، [بلکه] از دنیا- سرازیر بشوند برای نشر و در واقع توسعه و تکثیر و تدوین این نوع حرکتهایی که وجود داشت؛ این مظلومیت و ظلم را.
آن چیزیکه در واقع از صحنهی فیلم برای من تداعی صحنههای گوناگون را میکرد: اوّل، همین صحنهی سربریدن بود، در واقع سربریدنهایِ جمعی، که من به کرّات در عراق و در سوریه [و] در جاهای گوناگون شاهدش بودم، دوم، صحنهی آوارگی و مظلومیتی [بود] که ملتهای عراق و سوریه با خون گلوی خودشان آن را حس کردند؛ این فیلم به رغم اینکه من خب این صحنهها را دیده بودم ولی خودم را به گریه انداخت و چون این مظلومیت یک واقعیتی است که وجود دارد و صحنههای بسیار سختتر از این هم در این دو تا کشور به وقوع پیوسته [است]. البته الان در افغانستان هم در جهت دیگری در حال انجام است؛ من از طرف همهی مجاهدین و شهدا و رزمندههای مظلوم این صحنه، از آقای حاتمیکیا و همهی کسانی که ایشان را در این صحنه کمک کردند، تشکر میکنم. در واقع [با این کار] از مدافعین حرم دفاع کردند.»
وقتی برای امور شخصیاش باقی نمیگذاشت بهجز یک استثنازینب سلیمانی دختر حاج قاسم در مقدمه کتاب از چیزی نمیترسیدم که خاطرات خودنوشت سردار سلیمانی است، اینطور بیان کرده است:
«ساعتهای کاری و فشردگی مسئولیتهایش، بیشتر اوقات وقتی برای امور شخصیاش باقی نمیگذاشت؛ اما یک چیز در این میان استثنا بود: مطالعه کردن و نوشتن. حاج قاسم، هم خودش و هم ما بچههایش را موظف به خواندن میدانست؛ دایره کتابهای انتخابیاش هم وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتابهای تاریخی و سیاسی، و از خاطرهها تا شرح حالها تا کتابهای نظامی.
کتاب را با دقت میخواند؛ بر ابتدا و انتهای کتاب یادداشت مینوشت. گاهی حتی یادداشتهای مفصلترش را در دفتر جداگانهای ثبت میکرد. بسیاری کتابها را با ماژیک رنگی نشانهگذاری میکرد و خط میکشید.»
در خاطرات همراهان سردار سلیمانی نیز درباره توجه ویژه او به مطالعه اینطور ذکر شده است:
«حاج قاسم هر زمانی که به کرمان میرفت، در فاصله فرودگاه تا زادگاهش کتاب میخواند و درباره آن کتاب در راه صحبت میکرد؛ هر کتابی را که رهبر انقلاب برای خواندن توصیه میکردند را بی شک میخواند، از سمتی در خاطرهای از همراهان او نقل شده زمانی که برای مبارزه با اشرار به جنوب کرمان می رفتند، حاجی در آن شرایط قرآن میخواند و آیاتی را در طول مسیر حفظ میکرد و یکی از نگرانیهاای همیشگی همراهان این بود که نکند حاج قاسم بیاید و عینک مطالعه نباشد.»
رهبر انقلاب بارها بر این نکته تاکید داشتهاند که «به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم؛ به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درسآموز نگاه کنیم.»؛ اگر قرار بود حاج قاسم سلیمانی تنها در بعد نظامی شناخته شود و الگو باشد رهبر انقلاب از او بهعنوان یک ژنرال و یا دهها تعبیر نظامی دیگر استفاده میکردند اما استفاده از واژه «مکتب» یعنی توجه ویژه به ابعاد شخصیتی گوناگون حاج قاسم سلیمانی وظیفه همه ماست و در این میان وظیفهای به سنگینی «جهاد تبیین» به دوش داریم.
کد خبر 716890منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهيد القدس حاج قاسم سلیمانی شهید حاج قاسم سلیمانی حاج قاسم شهادت حاج قاسم سليماني عکس حاج قاسم سلیمانی عکس حاج قاسم داستان حاج قاسم سلیمانی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی دختران حاج قاسم خاطرات سردار سلیمانی خاطرات حاج قاسم شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق حاج قاسم سلیمانی مردم خوزستان حاج قاسم لباس رزم کتاب ها ۴۰ سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۵۵۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اتوبوسهایی که به فرمان خانمها حرکت میکنند
ایسنا/خراسان رضوی تا چند سال پیش، انجام برخی مشاغل در انحصار مردان بود و از آنجا که دیدگاه عمومی جامعه نسبت به زنان، پرداختن به مشاغل آسان و متناسب با روحیات زنانه بود، زمینه فعالیت بانوان در اینگونه مشاغل فراهم نشد و ورود آنها به عرصه شغلهای سخت و مردانه دور از انتظار بود اما امروزه این دیدگاه تغییراتی داشته است.
ما امروز شاهد حضور و فعالیت بانوان در مشاغل مختلف از جمله مشاغل سخت و پرمخاطره هستیم و شاید بتوان گفت مرزبندی بین مشاغل، دیگر مانند گذشته پررنگ نیست. یکی از مشاغلی که در حال حاضر بانوان زیادی در آن فعالیت دارند، رانندگی با وسایل نقلیه سنگین از جمله اتوبوس است.
در یکی از تجربههای خود با خانمی که به عنوان راننده اتوبوس مشغول فعالیت بود، گفتوگویی داشتم. زمان زیادی را در ایستگاه اتوبوس منتظر خط ۹۴ بودم اما خبری از اتوبوس نبود تا اینکه اتوبوس کمکی وارد ایستگاه شد و جمعیت مسافران منتظر و شاید کمی مضطرب، سوار اتوبوس شدند، اتوبوسی که راننده آن یک خانم بود.
ژاله شندزی که ۵ سال سابقه رانندگی در جاده و اتوبوس بین شهری را نیز در کارنامه دارد، با بیان اینکه از حدود ۸ سال پیش به عنوان راننده اتوبوس درونشهری در مشهد فعالیت دارد، اظهار کرد: شغل ما سخت است اما من عاشق کارم هستم، به همین دلیل این شغل برای من سهل و آسان است. من از طریق این شغل با مردم در ارتباط هستم.
وی در خصوص نوع برخورد مردم با یک راننده خانم گفت: مردم از رانندگان خانم استقبال خوبی میکنند، شاید به دلیل اینکه رانندگان خانم احتیاط بیشتری دارند، البته زمانهایی هم بوده که با دیدن یک راننده اتوبوس زن متعجب شوند و نگران سلامتی خود باشند اما بعد از پیاده شدن من را تشویق و با محبت برخورد کردند.
شندزی افزود: وقتی مسافران با گفتن یک خسته نباشید یا یک لبخند، رضایت خود را نشان میدهند، این رفتارهای محبتآمیز در نحوه کار من تاثیر زیادی دارد. من عاشق مردم هستم، بنابراین خستگی برایم معنایی ندارد.
این راننده اتوبوس در خصوص چالشهای پیش روی رانندگان خانم عنوان کرد: مهمترین چالش برای ما رانندگان خانم این است که اضافه کار داشته باشیم. ما بانوان مسئولیت خانهداری هم داریم، بنابراین باید هم برای کار خانهداری وهم کار بیرون از خانه برنامهریزی کنیم، به همین دلیل اضافه کاری شرایط را برای ما دشوار میکند.
وی ادامه داد: چالش دیگری که در حال حاضر با آن روبهرو هستیم این است که از هر سه جمعه تعطیلی، یک روز تعطیل باشیم که این هم نوعی اضافه کار محسوب میشود. در سالهای گذشته ما یکی در میان جمعهها تعطیل بودیم و اوضاع بهتر بود. امیدوارم شرایط به روال قبل برگردد.
شنذری که علاوه بر شغل رانندگی با اتوبوس به کارهای هنری از جمله تهیهکنندگی تئاتر نیز مشغول است، تصریح کرد: اغلب دوستانم میگویند کار هنری با شغلی که داری سنخیت ندارد و به لحاظ فضای کاری، یکی آرام و منعطف و دیگری سخت و پرتنش است، چطور این دو کار را با هم انجام میدهی؟
این راننده اتوبوس گفت: حقیقت این است که ما خانمها به طور کلی این توانایی و انعطاف را داریم که مشاغل مختلف را در کنار هم مدیریت کنیم، مانند بسیاری از بانوان که خانهدار هستند و در کنار آن مشاغل دیگری نیز دارند. برای من مدیریت کار خانهداری، کار هنری و شغل رانندگی اهمیت دارد و همیشه به گونهای برنامهریزی میکنم که به هیچکدام لطمهای وارد نشود.
وی در خصوص نحوه برخورد همکاران مرد خاطرنشان کرد: همکاران ما بیشتر مردان هستند اما همراهی، همکاری و حمایت لازم را دارند و هر زمان نیاز باشد، کمک میکنند.
شنذری با اشاره به نحوه برخورد خانواده خود با این شغل عنوان کرد: خانواده با شغل من هیچ مشکلی ندارند و هنگامی که این شغل را انتخاب کردم، با استقبال آنها روبهرو شدم و بیان کردند که باعث افتخارشان هستم.
این راننده اتوبوس بیان کرد: اگرصلاحیت رانندگی با وسایل نقیله سنگین برای بانوان وجود نداشت، این حرفه از سمت راهنمایی و رانندگی تایید نمیشد اما صدور گواهینامه پایه یک، برای خانمها نشاندهنده تایید صلاحیت آنها است. اگر همچنان این حرفه در جامعه ما مورد قبول افراد خاصی نیست، موضوع دیگری است. به نظر من انجام این شغل با رعایت تمامی شئونات لازم، نشانه توانمندی زنان است و من به این توانایی خانمها افتخار میکنم.
وی در خصوص انتظارش از مردم به عنوان یک راننده اتوبوس تصریح کرد: مردم بسیار فهیم هستند و بسیاری از موارد را رعایت میکنند، تنها خواهش من به عنوان یک راننده اتوبوس درونشهری این است که اگر گاهی هنگام خدمترسانی اتوبوس دیر به ایستگاه میرسد، شهروندان صبوری کنند، زیرا ممکن است برخی زمانها عوامل مختلفی از جمله کمبود ماشین، ترافیک، نقص فنی و... موجب تاخیر اتوبوس شود.
شنذری اضافه کرد: هر شغلی مشکلات و سختیهای خود را داشته و در کار ما نیز نقصها و کمبودهایی وجود دارد اما وقتی خوشحالی و شعف مردم را میبینیم و مشاهده میکنیم که از کار ما راضی هستند، دیگر کمبودها به چشم نمیآید و انجام کار برای ما خوشایند میشود.
در ادامه با چند نفر از مسافران اتوبوس گفتوگو کردم و نظرات آنها را در خصوص رانندگی خانمها پرسیدم. ابتدا به سراغ دانشآموزانی رفتم که در صندلی آخر اتوبوس نشسته و مشغول گپوگفت بودند. سارا که دانشآموز دوره دوم دبیرستان بود، اظهار کرد: من اغلب اوقات با اتوبوس به خانه برمیگردم و از اینکه در این مسیر گاهی اوقات با رانندگان خانم روبهرو میشوم، جای خوشحالی دارد. بسیاری از مواقع رانندگی خانمها از آقایان بهتر است، زیرا با ملاحظه رانندگی میکنند.
نعیمه که همراه سارا بود، به میان صحبتهای دوستش پرید و گفت: من قبلا که سوار اتوبوس میشدم و راننده، خانم بود کمی مضطرب میشدم و برای سوار شدن شک و تردید داشتم، اما الان این موضوع برای من عادی شده، زیرا رانندگان خانم توانستهاند خود و توانایی خود را ثابت کنند.
خانم میانسالی که از خرید به خانه برمیگردد و چرخ خرید خود را به سختی نگه داشته است، عنوان کرد: من همیشه آرزو داشتم که بتوانم روزی مشاغل سخت مانند این کار را انجام دهم و الان وقتی این رانندگان خانم را میبینم وافعا خوشحال میشوم، انگار خودم به آرزویم رسیدهام.
علیرضا از دیگر مسافران اتوبوس که در ردیفهای جلو و صندلی نزدیک به راننده نشسته بود، بیان کرد: در ابتدا که سوار اتوبوس شدم، از اینکه راننده خانم بود کمی تعجب کردم اما بعد مشاهده کردم که واقعا رانندگی خوبی دارند و به کارشان مسلط هستند.
راننده اتوبوس تنها یکی از صدها مواردی است که خانمها توانایی خود را نشان داده و به اثبات رساندهاند. قطعا اگر مجال و زمینه فراهم باشد و زنان نیز نسبت به مردان به طور برابر از امکانات برخوردار شوند، زمینه بروز و ظهور استعدادهای بیشتری در زمینههای مختلف را شاهد خواهیم بود.
انتهای پیام